مشخصات فردی و زندگینامه
نام:سید ابولحسن
نام خانوادگی:باقری
پست الکترونیک:ahlebayt14@yahoo.com
تخصص ها:فقه و اصول ، حقوق

زندگی نامه

درمورخه 6/7/1346 ه.ش.برابر با 23جمادی الثانی 1386 ه.ق. در روستای خلج  ازتوابع ولایت ارزگان افغانستان دریک خانواده مذهبی به دنیا آمدم خواندن ونوشتن زبان فارسی وهمچنین قرآن را نزد مادرم یاد گرفتم وچون خیلی کوچک بودم مورد اعجاب مردم قرار می گرفتم. 
درسال 1353هیأتی ازمسؤلین وزارت معارف افغانستان برای ثبت نام اجباری کودکان درمدارس دولتی وانتقال آنها به مرکزولایت ارزگان- ترین کوت - به خلج آمده بود ومرحوم پدرم به آنها 50 افغانی رشوه داد تا مرا ثبت نام نکنند وفکر می کرد که خدمتی بزرگی درحقم انجام داده است!! درسال 1358 وارد مکتب دینی خلج شده وجامع المقدمات را درخدمت دائیم مرحوم حجة الاسلام سید عبدالحسین جلالی شروع کردم. ویکی دوسال بعد باز همان دروس را درخدمت حجة الاسلام سجادی میانتاق که به تازگی ازحوزه علمیه قم آمده بود شروع کردم.جالب اینجا بود که هیچی نمی فهمیدم وضرب زید را می گفتم ضرب مبتدا وزید خبرآن. واصلا نمی دانستم که موضوع این درسها چیست؟
سرانجام باتشویق وکمک تعدادی ازروحانیون درسال 1361 راهی جمهوری اسلامی ایران شده ودرمهر همان سال درپایه اول درمدرسه حجتیه پذیرش شدم ورسما دروس طلبگی خودرا آغاز نمودم اولین استادم آقای سید محمدی بود که فکر می کنم درحدود 30 سال داشت ومعمم بود که هنوز ریش مبارکش سیاه وازمن جوان تر به نظر می رسد وبسیار خوب ازطریق تخته سیاه تدریس می کرد. باز هم برای سومین بار کتاب جامع المکافات را بدست گرفتم ودرباطن ازآن خسته بودم ودوست داشم جناب سیوطی زیر بغلم باشد تا برای دوستان کلاس گذاشته باشم. ولی این بار خوب متوجه می شدم ودرانتهای سال تحصیلی یرخی ازکتب آن را برای دیگران تدریس می کردم ودراین بین ازکتاب عربی أسان نیزکه ازکتب درسی حجتیه بود خوشم می آمد.
درسال 1372 تصمیم گرفتم ازدرسهای خارج نیز سردر بیارم وبه همین جهت چند روزی در درس خارج اصول آیت الله وحید شرکت کردم واحساس غرور می کردم ازاینکه در ردیف بزرگان می نشینم ولی دراین بین هیچ مطلبی را نمی فهمیدم ویک روز اصلا متوجه نشدم که موضوع بحث چه بود؟ 
معلوم بود که خودم را مقصر نمی دانستم وچه فکر ها که نمی کردم. با سرخوردگی آن را ترک کردم و در درسهای خارج فقه واصول آیات عظام مکارم شیرازی وسبحانی شرکت نمودم وداستان سکاکی را درذهن خود می آوردم  ومدتی گذشت تا کم کم روی غلتک قرارگرفته ومتوجه درسها می شدم ازآن به بعد رسما مشغول درس خارج شدم ودرنهایت فهمیدم که خارج همان، محتوای کتب درسی مانند لمعه ورسائل وکفایه ومکاسب است اگر آن را خوب فهمیدی خارج را نیز خوب می فهمی. سعی می کردم چیزی ازقلم نیفتد وآن را پاکنویس ودسته بندی می کردم ولی امروزه متوجه شدم خیلی مثمرفائده نبوده است ودرس خارجی مفید است که شاگرد بتواند آن را برمبنای استاد بپروراند وبر آن نقد وارد نمایدو...   
وحدود پنج سال نیز درحوزه علمیه المهدی والزهرای مسجدسلیمان به تدریس اشتغال داشتم وپایه های مختلفی را  تدریس نمودم که آن دوره را ازبهترین ایام عمرم می دانم.
درسال 1383 درکارشناسی ارشد حقوق گرایش جزا وجرم شناسی درمدرسه تخصصی فقه واصول پذیرفته شدم تدریس را رها نموده وبه قم برگشتم ودرحال حاضر مشغول نوشتن پایان نامه درمقطع ارشد جزاوجرم شناسی هستم. موضوع پایان نامه ام عنوان «بایسته های تقنین درقانون جزای افغانستان» است واستاد راهنمایم جناب دکتر محمد علی حاجی ده آبادی واستاد مشاورم جناب دکتر احمد حاجی ده آبادی می باشند.
معمولا طلبگی به طورمیراثی درخانواده ما وجود داشت واجداد پدری ام که ساکن منطقه شهرستان بودند همه ازعلما وبزرگان بودند، قبرپدربزرگم - شاه علی حسین(وفات1325ش.) - دراشکارآباد قراردارد ومورد زیارت مردم می با شد. پدربزرگ ما دوسال دریکاولنگ خدمت آقای رئیس درس خوانده بوده ویکی ازکتابهای را که با خود داشت کتاب عروة الوثقی بود که تا سالها درخانه ما نگهداری می شد.
لذا درس خواندن من درابتدا برآن اساس بود ولی امروزه انگیزه ام عوض شده است وفکر می کنم علم را به خاطر خودش که ارزش ذاتی دارد با ید آموخت ولزومی ندارد که آن را به خاطر انگیزه های دیگر خواند. به نظر می رسد که برخی از آیات قرآن نیز به ارزش ذاتی علم اشاره دارد مانند آیه «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ‏» ابن عربی درذیل این آیه می نویسد: فیرتفع المرء بإیمانه أولا، ثم بعلمه ثانیا.  انسان به سبب ایمانش بالا می رود ودرثانی به وسیله علمش.
برنامه ریزی ومدیریت زمان نقش اساسی درتوفیق دارند واگر می شد به آغازطلبگی برگردم دوتا کارانجام می دادم:
الف. به طور روزمره درس های خودرا تلخیص می کردم واین خلاصه را آنقدر با خود تکرار می کردم تا ملکه می شد وامروزکلیات آن به صورت ملکه درذهنم وجود داشت. تحصیل موفق به زیاد خواندن نیست بلکه به خوب خواندن است.        

ب. وقت خودم را صرف کارهای غیر درسی نمی کردم. تبلیغ رفتن ارزش دارد ولی اگر موجب ضربه های درسی شود یقینا اشکال دارد. من فرموده امام علی –ع- را امروز با تمام وجودم حس می کنم وباور دارم ودرسنین جوانی ام به آن توجه نداشتم « والفرصة تمرّ مرّ السّحاب فانتهزوا فرص الخیر.» فرصتهاى خوب را غنیمت بشمارید (و از آنها بهره بردارید) که آنها به تندى و شتاب ابر مى‏گذرند. 
ازگذشته ی خود ازتنها جریانی که پشیمان نشده ام تدریس است غیر آزآن همه اش غصه است. ارزش عمر با هیچ چیزی برابرنیست.  
دانشمندان بزرگ با استفاده بهینه از وقت و ساعت هاى عمر خود، مدارج والاى علم و کمال را پیمودند و به مقامات بلند معنوى و دنیوى نایل شدند.
نقل کرده اند در آن هنگام که امام در پاریس بود، خبرنگاران براى مصاحبه به محضرش مى آمدند. هنگامى که دوربین هاى خود را نصب مى کردند تا براى مصاحبه آماده شوند، حدود ده دقیقه طول مى کشید. در همین مدت ، امام به تلاوت آیات قرآن مشغول مى شد. برخى مى گفتند: خود را براى مصاحبه آماده کنید. مى فرمود: چند دقیقه طول مى کشد تا مصاحبه گران آماده شوند، آیا این چند دقیقه عمر و وقتم را تباه کنم
امام خمینی-ره- از وقتش به خوبی استفاده می کرد ودرایام ارتحال ایشان از جناب آقای رحیمیان شنیدم که شبی خدمت امام مشرف می شود وامام درآن واحد مشغول ورزش کمر بوده وبه رادیوی بیگانه نیز گوش می داده وتصاویربی صدای تلویزیون را تماشا می کرده است وبا نوه اش علی آقا نیزمشغول بازی بوده است. روزی شهید مطهری بدون وقت قبلی می خواست امام را درمنزلش درقم ملاقات کند وبه ایشان خبر دادند که باید دروقت دیگری مشرف شوند وشهید مطهری نه تنها ازاین جریان ناراحت نشده بود که برنامه ریزی امام را تحسین کرده بود.
درحالات شهید مطهری می خواندم که ایشان درمدرسه فیضیه درب حجره اش را ازبیرون قفل می کرد وازپنجره وارد حجره خود می شد وکفشهای خودرا به داخل می برد تا مبادا وقتش صرف دید وبازدید همشهری ها ورفقایش شود ویک روز کفشهایش بیرون می ماند ویکی از همشهری هایش به ملاقات اومی آید می بیند کفشهایش هست وخودش نیست واین جمله را خود شهید مطهری در داخل حجره می شنیده است.
آقای سیفی اولین روحانی بود که در دهه 60 درمدرسه فیضیه زبان انگلیسی تدریس می کرد او تعریف می کرد که یکی ازدوستان کویتی اش درتوالت جائی را برای آویزان کردن لغات انگلسی قرار داده بود که از آن وقت  مشخص نیز بهره علمی ببرد. 
به همه دوستان جوان سفارش می کنم که مراقب وقت شان باشند وبه سادگی آن را هدر ندهند امروزه با پیشرفت تکنولوژی می توان از وقت خود به طورکامل بهره برداری کرد وهرطلبه ی به اندازه قدرت مالی خود می تواند گوشی موبایل یا m.p.3  تهیه کنند و سخنرانی های مفیدی چون سخنرانی های شهید مطهری وآقای رحیم پور ازغدی وحتی دروس حوزه را درآن کپی نمایند ودرمسافرت های کوتاه وطولانی وفرصتهای که پیش می آید ازآن استفاده کنند. 

به گفته سعدی:

قضا روزگارى ز من در ربود            که هر روزش از پى شب قدر بود

من آن روز را قدر نشناختم           بدانستم اکنون که درباختم

به غفلت بدادم ز دست آب پاک       چه چاره کنون جز تیمم به خاک

مکن عمر ضایع به افسوس و حیف    که فرصت عزیز است و الوقت ضیف